وبلاگ
تفکر خارپشت و روباه در بازاریابی (قسمت اول)
ماجرای خارپشت و روباه برمیگردد به شعر “آرخیلوخوس” در یونان باستان که سروده است: «روباه بسیار چیزها میداند، اما خارپشت یک چیز بزرگ میداند». روباه موجودی چابک و حیلهگر است که برای شکار خارپشت، راههای مختلفی را به کار میگیرد. همه روزه روباه در اطراف لانه خارپشت پرسه میزند و در انتظار فرصتی طلایی میماند تا خارپشت را شکار کند. در عوض خارپشت موجود کوچکی است که آهسته حرکت میکند و به راحتی در کمین روباه قرار میگیرد.
وقتی که روباه تمامی روشهای ممکن را برای حمله به شکارش به کار میگیرد، خارپشت تنها یک کار انجام میدهد؛ خودش را جمع میکند و در حصار خارهایش پنهان میشود. به قدری خارپشت این تنها روش دفاعیاش را عالی انجام میدهد که همیشه پیروز میشود و هیچ کس ندیده روباهی توانسته باشد خارپشتی را شکار کند!
تقابل نگرش خارپشت و روباه، همیشه بین بازاریابان و صاحبان کسب و کار وجود داشته است. به عنوان مثال، نتایج تحقیقات نویسندگان کتاب “خوب به عالی”، اثربخش بودن تفکر خارپشتی را اثبات میکند. این تیم، مطالعات وسیعی بر روی شرکتهایی که سود مرکب آنها بیش از سه برابر بازار سهام بوده، انجام دادند و مشاهده کردند که این شرکتها، استراتژی تمرکز را در دستور کار خود قرار داده بودند. به این معنی که فقط یک کار به خصوص انجام میدادند و در آن کار، حرفهایتر از هر شرکت دیگری بودند.
به عنوان مثال، ژیلت یک نمونه شناخته شده از آنها است. طبق گزارشاتی که هماکنون بر روی وبسایت Forbes قرار داد، برند ژیلت با ارزش 20 میلیارد دلار، بیست و ششمین برند با ارزش جهان است و فروشی معادل 8 میلیارد دلار دارد. در این گزارش اعلام شده که 70 درصد سهم بازار تیغ اصلاح جهان در اختیار ژیلت قرار دارد و این درصد واقعا فوقالعاده است.
مالکان برند ژیلت یعنی شرکت پروکتر اند گمبل (P&G) سالها پیش وقتی شاهد موفقیت این برند بودند، وسوسه شدند که محصولات دیگری در صنعتی آرایشی و بهداشتی، نظیر مسواک با برند ژیلت به بازار عرضه کنند. مشاوران بازاریابی این شرکت تحلیل کردند که موفقت برند ژیلت به دلیل تخصصی بودن آن در بخش اصلاح است و اگر برند بر روی محصولات دیگر هم مشاهده شود، هویت خود را از دست خواهد داد، به طوری که ممکن است باعث افت فروش تیغ اصلاح هم بشود. در نتیجه، این شرکت، اورال-بی (Oral-B) را خرید و برندی جدید و حرفهای در آن بخش از بازار ایجاد کرد.
از طرف دیگر، بعضی بازاریابان و استراتژیستها مخالف این نظر هستند و معتقدند که نباید تمامی تخم مرغها را در یک سبد گذاشت. این کار، ریسک کسب و کار را بالا میبرد و اگر آن برند یا محصول به هر دلیلی دچار مشکل شود، تمامی کسب و کار با خطرات جدی مواجه خواهد شد. از نمونههای بسیار موفق این نظریه میتوان به سامسونگ اشاره کرد که محصولات بسیار متنوعی از قبیل گوشی هوشمند و تبلت، تلویزیون و صوتی تصویری، مونیتور و چندکاره و همچنین تمامی لوازم خانگی را تولید میکند و در همه این بازارها، بسیار موفق هست.
در مطلب بعدی، با بررسی مثالهایی از کسب و کارها و برندهای ایرانی و بینالمللی، به زوایای دیگری از این دو رویکرد میپردازیم.
نوشته: مجید برقی
کانال تلگرام: https://telegram.me?/DrCRM